بنا بر لغتنامه دهخدا در زبان سانسکریت این حیوان وراها، در اوستایی ورازا، در پهلوی وراز، در ارمنی ورز و در کردی براز نامیده شده است. نشان برخی از پهلوانان دوران اشکانی گراز بود و در عصر ساسانیان نامدارانی چون شهر براز بودند که این واژه به معنی گراز کشور بوده است.

به دلیل حرام بودن گوشت گراز شکار آن جز در جرگه‌های بزرگ که هدف کشتار بود تنها به منظور دفع حمله گراز به زمین‌های کشاورزی انجام می‌شد که با توجه به نبود اسلحه آتشین نوین کاری خطیر و دشوار بود، از این رو مثلی وجود داشت که می‌گفت: ما را دعوت به شکار گراز می‌کنی؟ (یعنی مرا مجبور به کاری دشوار و بی‌حاصل می‌کنی) یکی از مهم‌ترین قربانیان گراز در ایران وشمگیر زیاری بوده که در پانوشته کتاب نون جو دوغ‌گو دکتر باستانی‌پاریزی این‌گونه نقل شده است: وشمگیر در جرجان به حکومت نشست، کوشیار منجم گیلانی که در نجوم ثانی بومعشر بلخی است با وی بود. در محرم سال ۳۵۷ قمری به وشمگیر گفت: امروز سوار مشو که اگر سوار شوی باعث هلاک تو خواهد بود.

فرمودند که کسی اسب زین نکند. وشمگیر تا پیشین آن روز صبر کرد و وقت ظهر در طویله به تماشای اسپان رفت، ناگاه از بیرون آواز برآمد که گراز رفت. پرسید که چه آواز است؟ گفتند خوک بزرگی پیدا شده در پویه سرعت می‌نماید که بدر رود. گفت اسب بیاورید، گفتند هیچ‌کدام زین ندارند، گفت هر قسم که هست بیارید. اسبی با جل و پیراهنش پیش آوردند، سوار گشته به خوک نزدیک شد و بانگ زد که: گراز! مرو که رسیدم! گراز بازگشته در زیر شکم اسب او درآمد و کله در شکم اسب فرو برد، آن باره تیز خرام راست شده و وشمگیر از او جدا گشت و سرش بر زمین خورده، علی‌الفور به شکارگاه عدم رفت، بیستون بن وشمگیر قائم‌مقام شد. نگارنده قابوسنامه نیز به پسر خویش زنهار داده بود که بیهوده در پی گراز اسب متازد که از نخجیر آن حاصلی نباشد و یکی از اجداد او در پی سباع (گراز) کشته شده است.

یکی از رسم‌های رایج در ایران نگهداری بچه‌گراز در اصطبل بوده با این عقیده که نحوست و چشم‌زخم از اسبان راهوار متوجه گراز تیزدندان می‌شود. تا اوایل قرن بیستم پیه و یال پشت گرازهای شکارشده در شمال کشور به روسیه صادر می‌شد و از یال گراز در ساخت ماهوت پاک‌کن استفاده می‌شد. با هجوم ارتش سرخ در شهریور ۱۳۲۰ به ایران به بهانه تامین گوشت مصرفی قوای اشغالگر تعداد زیادی تفنگ در بین روستاییان مازندران پخش شد و هر لاشه گراز به مبلغ یک‌صد ریال خریداری می‌شد که در کنار کاهش شدید طعمه اصلی ببر هیرکانی و پلنگ باعث بروز ناامنی و اغتشاش نیز می‌شد.

پس از نابودی شیر و ببر و کاهش شدید جمعیت پلنگ در ایران شیوه کنترل طبیعی جمعیت گراز دستخوش نابسامانی شده و به دلیل تخریب زمین‌های کشاورزی، روستاییان مجبور به شکار گراز شده‌اند. بنا بر یک فرضیه به دلیل نابودی جنگل‌های بلوط که دانه‌های آن نقش مهمی در رژیم غذایی گراز داشته است و به ویژه در شمال کشور کاشت در مقیاس انبوه درختان سوزنی‌برگ و از دست رفتن پوشش گیاهی بستر کف جنگل، گرازها گزینه دیگری چون هجوم به زمین‌های کشاورزی را در پیش رو ندارند. در بسیاری از کشورهای اروپایی چون اتریش، آلمان و فرانسه گراز در رده محبوب‌ترین جانوران شکاری است و در کشورهایی چون تونس، مراکش و ترکیه تهدید گراز به فرصت درآمدزایی و ایجاد اشتغال از طریق مدیریت برنامه‌های شکار برای خارجیان بدل شده است. در شرایط کنونی کاهش شدید جانورانی چون پازن و قوچ و دست‌اندازی و تطاول زیستگاه‌ها، یکی از بهترین گزینه‌های پیش روی مدیران محترم شرکت‌های گرداننده تور شکار، مدیریت و سرمایه‌گذاری بر جمعیت گراز ایران است که به لحاظ درشتی هیکل و اندازه دندان‌های عاج در ردیف تروفی‌های ممتاز منطقه قرار دارند. به‌قول معروف: سنگ مفت و گنجشک مفت! دوستان عزیزی که ورود شکارچیان بین‌المللی را به عنوان سفیران حسن نیت و وارد‌کنندگان ارز خارجی برمی‌شمرند، باید از این فرصت نهایت استفاده را کرده و به‌جای حذف آخرین حاملان ژن‌های شاخ فاخر در گله‌های تنک برجای مانده پازن و گوسپند کوهی در کنار دعای خیر کشاورزان، مراتب سپاس نخجیرگران فرنگی گراز را نیز به دست آورند. البته نباید فراموش کرد که گراز انگلستان و لیبی و مصر به دلیل فشار شکارگران و تخریب زیستگاه نابود شد و شکار گراز نباید بهانه‌ای برای قتل عام تجاری هموطنان عزیز و دوست‌داشتنی ارمنی ژامبون‌ساز چون موسیو آساطور و بارون هنریک قرار گیرد.(خبر آنلاین)


موضوعات مرتبط: «وراز» از گذشته تا امروز

تاريخ : چهارشنبه نهم فروردین ۱۳۹۱ | 23:38 | نويسنده : mahram |