سیاه گوش:

     در زبان ترکی به آن وارشاق،در زبان ترکمنی به آن گچی قاپلان،در زبان کردی به آن کلش و در زبان مازندرانی به آن مول پلنگ می گویند.سیاه گوش یا لینکس جثه ای بزرگ تر از گربه ی اهلی دارد،دست و پای بلندی دارد که از آن شناگر خوبی ساخته ولی دم آن بسیار کوتاه با نوک پهن و سیاه است.موهای گونه ،بلند وریش مانند است ودر انتهای گوش ها ،دسته ای از موهای سیاه بلند دارد که گاهی تا چهار سانتی متر هم می رسد.پنجه هایش بسیار پهن است و رد پای آن دو برابر گربه معمولی است.در اطراف پینه ها موهای بلندی وجود دارد که آنها را از سرما حفظ نموده و مانع فرو رفتن حیوان در برف می شود.رنگ موهای پشت این گربه خاکستری متمایل به قهوه ای با خال های بزرگ و کوچک تو پر و سیاه رنگ است و زیر بدنش سفید است.مانند همه ی گربه سانان دیگر پو شش تابستانیش کوتاه تر از پوشش زمستانی آن می باشد.و خال های آن کاملا مشخص هستند.اکثرا در طبیعت شمال شرق ایران به خصوص ارتفاعات گرگان ،با پلنگ اشتباه می شود.

اندازه ی طول سر وتنه 80تا130سانتی متر ، دم 11تا24سانتی متر،ارتفاع 50تا75و وزن آن 18تا38 کیلوگرم است.

     زیستگاه این حیوان در مناطق جنگلی ، استپی و بوته زار های کوهستان های مرتفع می باشد . پراکندگی سیاه گوش در ایران ،مناطق کوهستانی البرز گرگان تا الموت قزوین،آذربایجان شرقی و غربی ،همچنین به تازگی اطلاعاتی مبنی بر مشاهده ی آن در کرمانشاه،منطقه ی حفاظت شده ی دنا ،شهر رضا،قالی کوه لرستان،همدان،منطقه ی حفاظت شده ی بافق وپارک ملی توران واصل گردیده،که هنوز هیچکدام به دلیل عدم ثبت آن توسط محیطبانان،مورد تایید قرار نگرفته است ولی از آنجایی که سیاه گوش حیوانی بسیار مخفی کار است احتمال وجود داشتنش در این مناطق وجود دارد.

پراکنگی سیاه گوش در جهان ،شامل اروپا و آسیا می باشد.

     عادات:صبح زود و غروب بیشترین فعالیت را دارد و در اواسط روز و شب به استراحت می پردازد.سیاه گوش به صورت انفرادی زندگی می کند.می تواند در طول یک شب به طور متوسط تا 10کیلو متر برای غذا راه برود.در زمستان به دلیل کمبود طعمه به مناطق پایین تر می آید و اگر طعمه کم باشد تا100 کیلومتر هم برای غذا مهاجرت می کند. برای استراحت و خوابیدن معمولا در سوراخ درختان،زیر صخره ها و انبوه گیاهان،لانه می سازد.روش شکار کردنش همانند خویشاوند نزدیکش پلنگ،کمین کردن وپریدن بر روی شکار می باشد.

     رژیم غذایی سیاه گوش از پستانداران کوچک به اندازه ی موش تا شوکا،بچه گراز ،روباه،گربه ی وحشی و نیز پرندگان ،خزندگان و حشرات می باشد.سیاه گوش قادر است حیوانی تا سه برابر وزن خود را شکار کند؛گاهی اوقات طعمه را به مدت چند روز تعقیب می کند تا در شرایط خوب و فرصت مناسب دزدانه به او نزدیک شود و در نهایت با هجوم ناگهانی آن را شکار کند. خرگوش صحرایی كفش برفی، غذای اصلی و در حدود ۴/۳ غذای او را تشكیل می دهد.جمعیت سیاه گوش ها مدام افزایش و كاهش می یابد كه مشابه چرخه جمعیت خرگوشهای صحرایی كفش برفی است.اگر چه شكار سیاه گوش ، حیوانات اهلی و بومی در مناطق دور هستند،اما این حیوان معمولاً هیچ تهدید و خطری برای انسان و حیوانهای اهلی ندارد.

     تولید مثل و جفت گیری در اواسط زمستان انجام می گیرد و پس از حدود 70 روز یک تا چهار بچه می زاید.چشم بچه ها پس از 12روز باز می شود و تا یک سال وابسته به مادرشان هستند ، در دو سالگی می توانند تولید مثل کنند.طول عمر سیاه گوش در اسارت حدود 21 سال است.

     سیاه گوش دشمن طبیعی مشخصی ندارد؛گاهی مورد حمله ی سگ های گله ، گرگ، و پلنگ قرار می گیرد. به علت زندگی در مناطق دور از دسترس ،از وضعیت زیستی آن اطلاع زیادی در دست نیست. به تازگی یک نمونه در ارتفاعات گرگان و چند نمونه در ارتفاعات آذربایجان ،شکار شده است یک نمونه هم در ارتفاعات کلند واقع در منطقه حفاظت شده ارسباران که توسط سگ گله کشته شده بود ،مشاهده و مورد برسی قرار گرفته.

     این گونه جانوری کمیاب و با ارزش کشورمان که جزء ذخایر ژنتیکی این مملکت بشمار می آید، متاسفانه با بیماریهایی همچون قند خون، انگل موجود در سرگین و با مرگ دست وپنجه نرم می کند،در حالی که متخصصان علوم طبیعی و حیات وحش کشورمان براحتی می توانند در خصوص این نمونه، مطالعات علمی بسیاری انجام دهندمتاسفانه به علت تخریب زیستگاه کمبود شکار و همچنین شکار بی مورد این گونه جانوری با ارزش سیاه گوش ایران وضعیت خوبی ندارد و در لیست سرخ IUCN در رده آسیب پذیر قرار گرفته است.که لزوم امر حفاظت از این گونه توسط متولیان این امر پیشنهاد می شود.

ماخذ:راهنمای صحرایی پستانداران ایران،هوشنگ ضیایی،پایز 1388

www.irandeserts.com



عکس های بالا از وبلاک تخصصی اداره محیط زیست تنکابن است .مادر این سیاه گوش در تیر 90 توسط شکارچیان کشته شده





موضوعات مرتبط: سیاه گوش
برچسب‌ها: سیاهگوش

تاريخ : سه شنبه پانزدهم آذر ۱۳۹۰ | 3:30 | نويسنده : mahram |