با آنکه از اجرای پروژه حفاظت از یوزآسیایی نزدیک به یک دهه می گذرد، هنوز هم متأسفانه از زندگی این جانور چیز زیادی در دست نداریم و اطلاعات جانورشناسانه این جانور کمابیش همان هایی است که محققان خارجی از تحقیق روی یوزهای آفریقایی به دست آورده اند؛ هرچند تحقیقات جدید از تفاوت های زیستگاهی زیرگونه های آسیایی و آفریقایی یوز خبر داده و احتمال اختلاف در نحوه زندگی آنها را بالا برده است. یکی از مسیرهای تحقیق روی یوز، بررسی این جانور در حصار است، با این شرط که محیط آن، چیزی مانند زیستگاه اصلی اش باشد. با آنکه کوشکی یوزآسیایی در دسترس محققان بود اما به خاطر عدم تطبیق محل زندگی اش با زیستگاه واقعی نتوانست چنان که باید چنین نقشی را ایفا کند. کوشکی مشهورترین یوز پس از ماریتاست که سه سال پیش از دست یک مختلف جان به در برد و حالا در حصاری ۱۲ هکتاری در میان دشت، تک و تنها از این سو به آن سو می دود.

 سریع ترین دونده ایران

آنها که از نزدیک کوشکی را دیده اند، به خوبی می توانند تصورشان نسبت به این جانور را به قبل از خرگوش و بعد از خرگوش تقسیم کنند. کافی است خرگوش زنده ای برای کوشکی رها شود تا از جانوری آرام بدل به دونده ای با سرعتی باورنکردنی شود؛ سرعتی که در همتاهای آفریقایی اش برابربا ۱۱۰ کیلومتر در ساعت برآوردشده. تحقیقات جهانی روی یوزها نشان می دهد که آنها می توانند در سه ثانیه سرعت خود را به ۱۰۰ کیلومتر در ساعت برسانند و در حداکثر سرعت، طول هر گامشان به هفت متر می رسد، تا جایی که در یک ثانیه قادرند با چهار گام حدود ۲۸ متر مسافت را طی کنند. البته این سرعت نقطه ضعفی هم برای این جانور دارد؛ یوز بیشتر از ۱۲ ثانیه قادر به دویدن با سرعت زیاد نیست و پس از آن کم می آورد و خسته می شود.

علاوه برسرعت زیاد، یوزآسیایی مشخصه های دیگری نیز دارد که در آن با همتای آفریقایی خود مشترک است؛ پوستی زردرنگ متمایل به نخودی دارد که نقطه های نسبتا بزرگ سیاه روی آن نقش بسته. بر صورت گِردَش خط سیاه رنگی به نام خط اشک دارد که از کنار چشم تا کنار دهان کشیده شده. دست و پایی کشیده و بلند دارد، سینه ای پهن و کمری باریک؛ یعنی همان مشخصه هایی که یوز را بیشتر به سگ های تازی شبیه کرده. یوزپلنگ وجه مشترک دیگری هم با سگ سانان دارد، چرا که تنها گربه سانی است که نمی تواند ناخن های خود را جمع کند و البته همین ناخن های بیرون زده در دویدن به او کمک می کنند. دم بلند این جانور مانند سکان بدن است و یوز برای آنکه هنگام دویدن تغییر جهت دهد، دم را به طرف مخالف پرتاب می کند. اینها همه اطلاعاتی است که تا همین چند سال پیش از یوز آسیایی می دانستیم که تفاوت چندانی را بین گونه آفریقایی و آسیایی یوز نشان نمی داد اما با شروع به کار پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی و تحقیق گسترده روی این گونه درایران، ابعاد مختلف زندگی این گربه سان خجالتی مشخص شد. در این میان کوشکی هم که تنها یوز آسیایی دردسترس بود، کمکی برای محققان این حوزه محسوب می شد اما

او حالا سه ساله است و دردسترس و جزبرای بررسی ویژگی های اندامی و برخی رفتارهای خاص یوزپلنگ به کار دیگری نمی آید. سال گذشته که یک گروه فیلم بردار از کشور فرانسه به میاندشت رفتند، بزی اهلی را در محوطه فنس شده رها کردند تا از شکارشدنش فیلم برداری کنند اما به محض رویارویی کوشکی و بز، هر دو پا به فرار گذاشتند. پس گروه تحقیقاتی پروژه حفاظت از یوزآسیایی از همان ابتدا دست به تحقیقات روی یوزهایی زد که در زیستگاه های طبیعی زندگی می کردند؛ تحقیقاتی که نتایج شگفت انگیزی از آنها به دست آمد.

 

پیش به سوی کشف جدید


«غذای اصلی همه یوزپلنگ ها،آهو و جبیر است.» تا همین چند سال پیش این جمله کاملاً بدیهی فرض می شد اما تحقیقات تازه محققان چیزی دیگری را نشان داد. بررسی دقیق محل های مشاهده یوزپلنگ آسیایی و لاشه های شکارشده توسط آن، به این موضوع ابعاد تازه ای داد. این تحقیقات نشان داد که صرف نظر از شباهت های ظاهری، یوزهای آسیایی از نظر خلق و خو، زیستگاه و عادات غذایی، به طور کلی با یوزپلنگ آفریقایی متفاوتند. همین اطلاعات جدید باعث شد تا زیستگاه اصلی یوزآسیایی شناسایی شود و آمار جمعیتی آنها در ایران تغییرکند. پیش از این، اکثر کارشناسان حیات وحش ایران معتقد بودند که تعداد یوزها در ایران به اندازه انگشتان دودست است اما حالا علیرضا جورابچیان ــ مدیر پروژه بین المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی ــ می گوید که بین ۷۰ تا ۱۲۰ یوزپلنگ در ایران زندگی می کنند؛ «۷۰ تا را مطمئنیم ولی ۱۲۰ یوزپلنگ را برآورد می کنیم.» این آمار به همین سادگی ها به دست نیامده. ماجرا از جایی آغاز شد که محققان این پروژه دریافتند یوزپلنگ آسیایی برخلاف گفته تمامی کارشناسان حیات وحش، اصولاً جانوری دشت زی نیست. کارشناسان این پروژه با نصب دوربین های تله ای و تحقیقات میدانی به

این نتیجه رسیدند که این یوز برخلاف هم خانواده های خود در آفریقا، در مناطق طلاقی دشت ها و کوه های کویری که عمدتاً مشتمل بر تپه ماهورها می شود زندگی می کند و گزارش تعداد اندک این جانور در ایران هم تاکنون به این دلیل بوده که تمامی محققان، در دشت های ایران به دنبال این گربه سان ارزشمند می گشتند. گزارش های جدید نشان می دهد که یوز ایران دشت ها را تنها محلی برای شکار آهو می داند، همان گونه که ارتفاعات کوه را مکانی برای دسترسی به کل و بز. به گفته مدیر پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی، این موضوع احتمالاً در میزان سرعت یوزآسیایی نسبت به همتای آفریقایی خود تأثیر می گذارد؛ «احتمال می دهیم که با توجه به ناهموار بودن محل زندگی و نوع شکار یوزآسیایی، این جانور نسبت به یوزهای آفریقایی سرعت کمتری داشته باشد

گرچه امروزه وجود یوزهای آسیایی در دامنه کوه ها انکارناپذیر است، این تحقیقات حضور گسترده آنها را در این مناطق، مربرط به روزگار ما که انسان زیستگاه ها را تخریب کرده نمی داند. محمدصادق فرهادی نیا ــ معاون پروژه یوزآسیایی ــ می گوید که یوزهای ایران همیشه به پستی و بلندی زمین برای زایمان و مهار آفتاب احتیاج دارند و دشت را همواره سفره غذایی خود می دانند. ازطرفی یافته های جدید نشان داده که برخلاف تصور پیشین، یوزهای ایران برای شکار بیشترسراغ قوچ و میش می روند تا هر حیوان دیگری. دلیل آن هم بسیار واضح است؛ قوچ و میش در کوهپایه زندگی می کنند و دسترسی یوزپلنگ به آنها بیشتراست. به هر صورت با اینکه این تحقیقات جنجال زیادی میان کارشناسان حیات وحش به راه انداخته نتیجه حاصله از آن حداقل برای برآورد جمعیت یوز در ایران امیدوارکننده تر از تحقیقات قبلی است.

 

دیروز ۴۰۰، امروز شاید ۱۰۰


«یوزهای آسیایی در تمام جهان از بین رفته اند و حضور آنها فقط در ایران اثبات شده است.» یادآوری این جمله دردناک، لازم است. گرچه وجود آمارجمعیتی جدید از یوزها خوشحال کننده بوده، وقتی دوباره به این حقیقت فکر کنیم، می فهمیم که نگرانی ها برای از میان رفتن نسل این گونه ارزشمند هنوز پابرجاست.

تاریخ زیست شناسی نشان داده که روزگاری طبیعت بسیاری از کشورهای آسیایی، از شرق هندوستان تا غرب خاورمیانه یوزپلنگ آسیایی را در خود جای داده بود اما پس از سال ۱۹۷۷ میلادی که گزارشی از مشاهده یوزپلنگ درمنطقه «جیجات ذوفار» کشور عمان منتشرشد، دیگر هیچ یوزپلنگی به غیر از یوزپلنگ های ایران در آسیا مشاهده نشده که آن هم تا امروز کاهش چشمگیری داشته است. کتاب ها و مقاله های مرتبط با حیات وحش ایران می نویسند که تا ابتدای دهه ۲۰ شمسی، جمعیت یوزپلنگ در ایران بیشتر از ۴۰۰ عدد برآورد شده اما ۳۵ سال بعد و در سال ۱۳۵۵ به ۲۰۰ تا ۳۰۰ عدد کاهش یافته. این آمار را اسکندر فیروز ــ بنیانگذار سازمان حفاظت محیط زیست ایران ــ اعلام کرده. فیروز در گزارش خود علت جالبی را برای کاهش جمعیت یوزهای ایران ذکرکرده. او علت را ورود خودروهای «جیپ» پس از جنگ جهانی دوم به ایران و سهولت دسترسی شکارچیان به قلب مناطق و شکار طعمه های یوز و پس از آن نابودی این جانور می داند.

کم شدن یوزها در ایران به قدری سرعت می گیرد که بیژن فرهنگ دره شوری ــ کارشناس پیشکسوت حیات وحش ایران ــ در گزارش مأیوس کننده ای در سال ۱۳۷۳، جمعیت یوزپلنگ آسیایی را بین ۱۰ تا ۱۵ عدد برآورد کرد. البته پنج سال بعد علیرضا جورابچیان ــ رئیس پروژه حفاظت از یوز آسیایی ــ به پژوهشی دیگر دست زد و برآورد یوزپلنگ را در این سال، حدود ۴۰ عدد اعلام کرد. بررسی های بعدی که منجر به دستاوردهای جدید درباره زیستگاه یوز آسیایی در سال ۱۳۸۰ شد، برآورد جمعیت یوزپلنگ را به کمتر از ۶۰ عدد رساند. در شهریورماه همین سال هم پروژه بین المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی با همکاری برنامه عمران ملل متحد(UNDP)، تسهیلات جهانی محیط زیست (GEF) و سازمان حفاظت محیط زیست آغاز به کار کرد. حالا بعد از نه سال از آغاز پروژه، جمعیت یوزآسیایی حداقل ۷۰ عدد برآورد شده است. این تحقیقات جدید، زیستگاه های یوز را هم به طور مشخص در ایران مشخص کرد؛ یعنی همان چیزی که در تمام این سال ها در حد حدس و گمان و گزارش های مشاهده ای به ثبت رسیده بود. حالا به طور قطع پارک ملی کویر، ذخیره گاه زیست کره توران، منطقه حفاظت شده کوه بافق و پناهگاه های حیات وحش میاندشت و نایبندان و

دره انجیر، شش زیستگاه مهم یوز آسیایی هستند. جدا از اینها، هشت زیستگاه دیگر هم به عنوان زیستگاه های قطعی این جانور در ایران مشخص شده و در چهار زیستگاه هم احتمال حضور یوز آسیایی وجود دارد.

 

یوزپلنگ؛ از تهران تا خراسان


وجود کوشکی در میاندشت، این منطقه را این روزها حسابی مشهور کرده اما میاندشت همیشه یکی از زیستگاه های مهم یوز در ایران بوده است. براساس مطالعه مشترک انجمن یوزپلنگ ایرانی، اداره کل محیط زیست خراسان شمالی و پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی، فقط از سال ۱۳۸۲ تا پایان سال ۱۳۸۸، ۶۱ نوبت یوزپلنگ در این منطقه به صورت مستقیم مشاهده شده که در مجموع، تعداد یوزپلنگ های مشاهده شده حدود ۱۱۱ فرد است. به گفته محمدصادق فرهادی نیا ــ معاون پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی ــ در ۱۹ مورد از این تعداد، یوزها به صورت گروهی ــ گروه بالغ ها یا مادر و توله ــ دیده شده اند که ۳۱ درصد کل مشاهده ها را شامل می شود؛ «در این منطقه حتی در شش نوبت، توله یوزپلنگ کمتر از دوساله بدون همراهی مادر دیده شده که اتفاق نادری است. این اتفاق معمولاً زمانی رخ می دهد که مادر به دلیل کمبود طعمه، قادر به نگهداری از توله نباشد.» اما یوزها در نزدیکی کلانشهر تهران هم زندگی می کنند. نزدیک ترین یوزهای آسیایی به پایتخت تنها ۵۰ کیلومتر با این شهر فاصله دارند، در دل پارک ملی کویر. درست است که هشت سال پیش گزارش هایی از مشاهده یوزپلنگ در این پارک ملی منتشرشده بود اما از آن

زمان تا سال گذشته هیچ تصویری از آنها در این منطقه موجود نبود. آبان ماه سال ۱۳۸۸ بود که دوربین های تله ای موفق به عکس برداری از یوزپلنگ در این منطقه شدند. پژوهشی که منجر به این نتیجه شد، توسط گروهی متشکل از چهار پژوهشگر جوان انجام شد. امیرحسین خالقی و طاهرقدیریان از «انجمن طرح سرزمین» همراه با مرتضی اسلامی دهکردی و احسان محمدی مقانکی از «انجمن یوزپلنگ ایرانی»، ۵۶ دوربین تله ای در نقاط مختلف پارک ملی کارگذاری کردند و موفق شدند ۳۷ عکس از یوزپلنگ تهیه کنند. خالقی می گوید: «از آنجایی که شکل خال های بدن هر یوزپلنگ با دیگری متفاوت است، با مقایسه خال های بدن در این عکس ها مشخص شد که جز ۳ عکس غیرقابل تشخیص،بقیه ۳۴ عکس، متعلق به یک یوزپلنگ نر بوده است».

توران از دیگر زیستگاه های مهم یوز آسیایی در جهان است. این منطقه که یک ذخیره گاه زیست کره به حساب می آید و ارزشی بین المللی دارد، در نزدیکی شهرستان «بیارجمند» از توابع شهرستان شاهرود واقع است. توران هم مانند پارک ملی کویر به خاطر عکس هایی که از آن منطقه گرفته شده معروف است، البته نه عکس های دوربین های تله ای. نادرکرمی ــ یکی از محیط بان های این منطقه ــ با دوربین عکاسی اش یوزهای این منطقه را حسابی معروف کرده است. او سال گذشته با گرفتن عکسی از چهار یوزپلنگ که در کنار هم مشغول خوردن آب بودند، همه نگاه ها را متوجه توران کرد. این عکس یک رکورد در عکاسی از این جانور است چرا که هیچ عکاسی نتوانسته بود چنین تصویری از یوزپلنگ آسیایی ثبت کند و پیش از این تنها دوربین های تله ای از عهده این کار برآمده بودند.

 

اینجا یوزها مرده اند


مرگ یک یوزپلنگ باعث شد تا یکی از زیستگاه های این جانور در ایران کشف شود؛ نایبندان، منطقه ای یک و نیم میلیون هکتاری در جنوب شهرستان طبس. این اتفاق ۲۳ سال پیش رخ داد. نور چراغ خودرویی که متعلق به یک معدن زغال سنگ در این منطقه بود، در تاریکی شب باعث ترس و فرار یوزپلنگی شد که در آن محدوده زندگی می کرد. یوزپلنگ فراری که به دلیل تاریکی و ترس جایی را نمی دید، از پرتگاهی حدودا ده متری به پایین سقوط کرد و جان داد. آن زمان نایبندان هنوز جزو مناطق تحت حفاظت نبود. تا اینکه ۱۰ سال بعد، یک یوزپلنگ نر دیگر در جاده «دیگ رستم» واقع در جاده طبس ــ کرمان با یک کامیون تصادف کرد و جان داد. بهمن نجفی که در آن زمان معاون اداره محیط زیست طبس بود، تعریف می کند: «وقتی برای بردن لاشه یوزپلنگ به محل حادثه رفتیم، متوجه شدیم سه یوزپلنگ دیگر کمی دورتر از ما ایستاده اند و به لاشه نگاه می کنند. افرادی که پیش از ما آنجا بودند می گفتند که این یوزپلنگ ها همراه یوزِ کشته شده بودند و از زمان تصادف همان جا ایستاده اند. انگار آن سه یوزپلنگ ایستاده بودند تا عزیزشان را بدرقه کنند

اما آنچه سه سال بعد به شکل یک بمب خبری در محافل زیست محیطی مطرح شد، فیلم برداری از هفت یوزپلنگ آسیایی در نایبندان بود. کارکنان اداره محیط زیست طبس موفق شدند از دو گروه سه و چهارتایی یوزپلنگ فیلم برداری کنند. آنها حتی در همان روز و در فاصله بسیار دورتر، دو یوزپلنگ دیگر را هم دیدند اما زمان مشاهده آن قدر کوتاه بود که نتوانستند از یوزپلنگ ها فیلم برداری کنند. این خبر یک سال بعد و پس از آغاز به کار پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی باعث شد تا نایبندان به عنوان «پناهگاه حیات وحش» معرفی شود. فعالیت های مطالعاتی در این منطقه که به عنوان شرقی ترین زیستگاه یوزپلنگ آسیایی شناخته می شود آغاز شد. در فاصله سال های ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۶، دوربین های تله ای کار گذاشته شده در این منطقه، بیش از ۶۰ قطعه عکس یوزپلنگ را به ثبت رساندند که اولین آنها در تاریخ دهم مهرماه ۱۳۸۰ به دست آمد. عکس متعلق به یک یوزپلنگ نر بود که سن آن بین سه تا چهار سال تخمین زده شد. این یوزپلنگ بارها جلوی دوربین های تله ای رفت و آخرین عکس آن هم در اواخر سال گذشته منتشر شد. مسؤولان پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی اعلام کرده اند که این یوزپلنگ در حال حاضر حدود ۱۲ ساله است.درباره سن یوزها در طبیعت تحقیقات زیادی در جهان انجام گرفته. یکی از آن ها که در سال ۱۹۸۰ میلادی توسط جرج فریم ــ متخصص حیات وحش ــ و گروه متخصصان گربه سانان (IUCN) منتشرشده، طول عمر متوسط یوز در طبیعت را بین ۱۲ تا ۱۴ سال ثبت کرده. لوری مارکر ــ رئیس بنیاد جهانی حفاظت از یوز (CCF) ــ هم حداکثرعمر یوز در اسارت را تا ۲۱ سال گزارش کرده است. اما گزارش دیگری که در مجله جانورشناسی لندن در سال ۲۰۰۰ میلادی، بر اساس ۲۵ سال مطالعه گروه های آمریکایی و انگلیسی منتشرشد، میانگین سن یوزها را در طبیعت بین ۶ تا ۷ سال و در اسارت بین ۱۲ تا ۱۴ سال اعلام کرده است. با توجه به این تحقیقات به نظرمی رسد که این یوز نر ۱۲ ساله، که اگر هنوز زنده باشد به ۱۳ سالگی هم رسیده، یکی از پیرترین یوزپلنگ های آزاد در جهان است. زنده بودن آن با توجه به طبیعت ایران که طعمه ها کم و تخریب زیاد است، بسیار شگفت انگیز و از طرفی هم امیدوارکننده است. به خواست مسئولان پروژه بین المللی حفاظت از یوز آسیایی، قرار شد تا «سرزمین من» نامی برای این یوز پیر بگذارد. «سرزمین من» هم نامش را «جَنگال» گذاشت، که قسمتی از نام کتیبه ای متعلق به دوره اشکانیان به نام «کالِ جَنگال» متعلق به منطقه خوسف خراسان جنوبی که تصویر یک گربه سان را برخود دارد. از طرفی جنگال به معنای چنگال و نشان دهنده ناخن های بدون غلاف یوزپلنگ است.

گرچه دلیل دیده شدن این منطقه، به خاطر مرگ یوزپلنگ ها در سال های ۱۳۶۶ و ۱۳۷۶ بود، اما فاجعه ای که در ۱۶ سال پیش در اطراف شهر بافق رخ داد، حفاظت از یوز را به پروژه ای مهم و ملی تبدیل کرد.

 میدان یوزپلنگ

 یوزپلنگ مادر به همراه سه توله اش از زور گرسنگی و تشنگی به اطراف شهر بافق در یزد نزدیک شدند. پسر جوانی که آنجا مشغول خدمت سربازی بود، با مشاهده این یوزپلنگ ها به وحشت افتاد. سرباز جوان از روی ناآگاهی و به خیال آنکه یوزپلنگ ها قصد حمله به او را دارند، با سنگ و چوب به طرف مادر و توله ها حمله کرد. فاجعه اتفاق افتاد؛ روز نهم شهریورماه ۱۳۷۳٫ یوزپلنگ مادر گرچه موفق به فرار شد، دو توله بر اثر جراحت های وارده جان دادند. از این واقعه، یک توله ماده زخمی باقی ماند که به تهران منتقل شد. این توله یوزماده، ماریتا نام گرفت و نه سال در پارک پردیسان تهران زندگی کرد تا سرانجام در یکم دی ماه ۱۳۸۲ و درست چهار روز پیش از زلزله فاجعه بار بم، بر اثر بیماری تنفسی جان داد.

حضور ماریتا در پایتخت، انگیزه تازه ای برای افزایش توجه عمومی به یوزپلنگ ایجاد کرد. بعدها انجمن یوزپلنگ ایرانی پروژه ای آموزشی در حفاظت از یوز آسیایی در شهرستان بافق و روستاهای حاشیه منطقه حفاظت شده کوه بافق، برگزار کرد و پس از آن بود که پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی اعلام کرد با توجه به تصاویر دوربین های تله ای، منطقه حفاظت شده کوه بافق، پناهگاه حیات وحش دره انجیر و اطراف آن ها دو منطقه مهم دیگری هستند که همراه با نایبندان مهم ترین زیستگاه های یوز در استان یزد و ایران است. مرتضی اسلامی، مدیرعامل انجمن یوزپلنگ ایرانی می گوید: «یکی از بزرگ ترین مشکلات یوزپلنگ در بافق، عدم آشنایی مردم با این جانور و تصور نادرست نسبت به آن بود. مردم فکر می کردند یوزپلنگ برای انسان و دام های اهلی آنها خطرناک است و خاطر همین موضوع، طی دهه ۱۳۷۰، هر سال شاهد کشتار یوزپلنگ ها در این منطقه بودیم.» اما واقعیت کاملاً با این موضوع متفاوت است؛ یوزپلنگ نه تنها جانور خطرناکی نیست، بلکه همیشه در مناطق دور از دسترس انسان زندگی می کند. اسلامی می گوید در برنامه ای آموزشی که به مدت ۵ سال در شهرستان بافق اجرا شد، سعی شد تا به مردم این توانمندی داده شود که بتوانند یوز را از سایر جانوران بازشناسند، چرا که گاهی اوقات سایر جانوران به دام های آنها حمله می کردند و آن ها هم تقصیر را بر گردن یوزپلنگ می انداختند.» حالا وقتی کسی به بافق می رود، در ورودی این شهرستان، میدانی را با دو مجسمه یوزپلنگ و به نام میدان یوزپلنگ می بیند.

 

قلاده های رادیویی

ماریتا، فقط باعث آشنایی مردم با یوز نشد، این جانور باعث و بانی تحقیقات دیگری هم در استان یزد شد. پروژه یوزآسیایی در این مناطق دست به کار پژوهشی جدیدی هم زد؛ نصب گردنبندهای رادیویی روی گردن یوزپلنگ ها، تا با این کار روی عادات و رفتارهای زندگی این پستانداران مطالعه کنند و از این طریق پژوهشگران، از مسیرهای تردد، محل های جفت گیری و استراحت و محدوده قلمرو هر فرد از آنها اطلاع پیدا کنند. در بهمن ماه سال ۱۳۸۵ و پس از مذاکراتی که با انجمن حفاظت از حیات وحش (WCS) انجام شده بود، پروژه قلاده گذاری و ردیابی رادیویی یوزپلنگ که در اصطلاح زیست شناسان به آن «رادیو تله متری» گفته می شود، آغاز به کار کرد. برای این کار تله هایی در منطقه کوه بافق کارگذاری شد که به محض گرفتارشدن حیوان به داخل آن، با ارسال سیگنالی از طریق امواج رادیویی، کارشناسان را در ایستگاه تحقیقاتی منطقه مطلع می ساخت. کارشناسان هم با مراجعه به محل تله، حیوان را بیهوش می کردند و قلاده ای که قابلیت ردیابی از طریق GPS را داشت، روی گردن آن نصب می کردند. روز هفتم اسفندماه ۸۵ اولین یوزپلنگ بافق قلاده گذاری شد و فردای همان روز هم دومین یوزپلنگ به تله افتاد.

مسؤولان پروژه، دو پلنگ را هم به عنوان مهم ترین رقیب یوزپلنگ در منطقه بافق قلاده گذاری کردند.

«هومن جوکار» که مدیر مطالعات میدانی این پروژه بود، خاطرات جالبی درباره این پروژه دارد: «در مردادماه ۸۶ سیگنال هایی دریافت کردیم که نشان می داد یکی از یوزپلنگ ها مدتی بدون حرکت مانده. وقتی به محل رفتیم به لاشه یوزپلنگ برخوردیم و آن طور که شواهد لاشه نشان می داد، احتمالا یوزپلنگ را یک پلنگ کشته بود. دراردیبهشت ماه سال بعد هم سیگنال های مشابهی از گردنبند یوزپلنگ دیگر دریافت کردیم. با مراجعه به محل متوجه شدیم که گردنبند در حالتی که هنوز بسته بود روی زمین افتاده و اثری از یوزپلنگ هم وجود ندارد. احتمالا یوزپلنگ که در فصل تابستان موهای اطراف گردنش کوتاه تراست، توانسته بود گردنبند را از گردن خود خارج کند». پروژه قلاده گذاری رادیوتله متری، گرچه طی ۵ ماه توانست مناطقی را که یوزها از آن عبور کرده اند شناسایی کند، اما پروژه حفاظت از یوزآسیایی، تصمیم گرفت تا به استفاده از کاشت دوربین های تله ای در مناطق عبوری یوزها بهای بیشتری بدهد و تحقیقات را روی آن ها متمرکز کند.

 

دو دهه تا پایان یوز

یوز ناموس حیات وحش ایران است و باز هم به قول معاون محیط طبیعی سازمان محیط زیست به اندازه اورانیوم غنی شده برای ما مهم است، یوزپلنگ ها هنوز هم می میرند و جمعیتشان کم می شود. حتی اگر مانند گذشته جیپ ها یا شکارچیان نقشی در محو تدریجی یوزها نداشته باشند، تخریب زیستگاه و دست اندازی های انسان در مناطق طبیعی کافی است تا نسل آنها را براندازد. احداث جاده، کارخانه های تولیدی، معادن و فعالیت های نظامی در دل زیستگاه ها باعث تخریب و آلودگی زیستگاه ها و در نتیجه آسیب به جمعیت حیات وحش می شود. جدا از این، حضور گسترده دام در این منطقه و عمده مناطق تحت حفاظت کشور هم یکی از تهدیدهای اصلی برای جمعیت حیات وحش است. دام های اهلی با تغذیه از ذخایر گیاهی منطقه، بر تغذیه گیاهخواران وحشی مثل آهو، جبیر، قوچ و میش و کل و بز تاثیر می گذارند و شانس آنها را برای دستیابی به غذای بیشتر کم می کنند. در نتیجه جمعیت گیاهخواران که طعمه اصلی گوشتخوارانی مثل یوزپلنگ هستند، کاهش یافته و بر جمعیت گوشتخواران هم تأثیر منفی می گذارد. از طرفی با تمام اهمیتی که این گونه در ایران دارد، بسیاری از آنها طی دوره های تاریخی به خاطر پوست زیبایشان شکار شده اند.

در چند دهه اخیر هم بعضی ها با استفاده از موتورسیکلت یا خودروهایی مثل جیپ، یوزپلنگ ها را در زیستگاه ها دنبال می کنند تا آنها را که خسته از دویدن سر جای خود نشسته اند، بدون استفاده از هیچ وسیله ای، زنده گیری و قاچاقی از کشور خارج کنند. هر چند آماری رسمی از تعداد یوزپلنگ هایی که از کشور خارج شده اند وجود ندارد ولی به نظر می رسد در چند سال اخیر به دلیل افزایش جریمه شکار یوزپلنگ تا ۲۰ میلیون تومان و همچنین کاهش شانس مشاهده آنها در طبیعت، این کار از سوی متخلفان انجام نمی شود. انسان نه تنها با دست اندازی در طبیعت و گرفتن جان جانوران به محیط زیست زیان می رساند، بلکه واژه هایی چون قلاده، قطعه و رأس را به عنوان واحد شمارش حیوانات به کار می برد، واژه هایی که درون آنها بار معنایی حاکی از سلطه انسان بر حیوانات به خوبی مشخص است.

هنوز آمار همان ۷۰ تا ۱۲۰ یوزپلنگ است. یوزپلنگ هایی که با تهدیدهای فراوانی مانند مرگ در جاده ها، کشته شدن توسط شکارچی ها، کاهش جمعیت طعمه ها و پیدا نکردن منابع آب در زیستگاه ها رو به رو هستند، هنوز هم ناموس حیات وحش ایران هستند. هنوز نه کسی می تواند با قطعیت بگوید که نسل یوزپلنگ آسیایی برای همیشه باقی می ماند و نه کسی می تواند یوزپلنگ ها را در سراشیبی انقراض بداند. شاید نگاه واقع بینانه به وضعیت یوزپلنگ آسیایی متعلق به «اورس برایتن موزر» ــ رئیس کارگروه تخصصی گربه سانان اتحادیه جهانی حفاظت (IUCN) ــ باشد. او گفته بود: «به جرأت می توانم اعلام کنم که یوزپلنگ آسیایی دست کم تا ۲۰ سال دیگر منقرض نخواهد شد.

مآخذ: مرجع حیات وحش ایران


موضوعات مرتبط: قطع شدن دست پلنگ ایرانی که در گرگان به دام افتاده
برچسب‌ها: یوزپلنگ ایرانی

تاريخ : یکشنبه سی ام بهمن ۱۳۹۰ | 2:36 | نويسنده : mahram |